اهمیت اهداف و آداب سفر

اهمیت اهداف و آداب سفر

سفرها معمولا یا تفریحی هستند یا کاری ؛ اما هر سفر تجربه ای گرانبهاست که نباید آن را کم ارزش بشمارید. بزرگ ترین و مشهورترین انسان ها درباره سفر، جمله های فلسفی گفته اند که خواندن آنها​را به شما توصیه می کنیم


مهم ترین گام، گام اول است
«طولانی ترین سفرها، حتی سفرهای چند هزار کیلومتری با یک گام شروع می شوند.» از «لائوژو»
به نظرتان این جمله خیلی ساده است؟ این جمله هوشمندانه نه درباره سفرها که درباره تمام امور زندگی صادق است. خب، همه ما آرزوها و رؤیاهای زیادی در سر داریم اما حتی یک قدم هم برای محقق شدن آنها برنمی داریم. واقعا برای همه سفرهای رؤیایی باید اولین گام را برداشت، وقتی گام اول برداشته شود بقیه کارها راحت می شود. درباره سفرها اگر گام اول را بردارید دیگر به عقب برنمی گردید.


آیا عاشقش هستید؟
«این را به تجربه فهمیده ام: بهترین راه برای اینکه بفهمید کسی را دوست دارید یا از او متنفر هستید، این است که همراه او سفر کنید.» از «مارک تواین»
این جمله خیلی شبیه یکی از ضرب المثل های ما ایرانی هاست. واقعیتی روانشناختی در پس این جمله و این ضرب المثل وجود دارد، آن هم این است که انسان ها در شرایط خاص سفر بیشتر خود
واقعی​شان را نشان می دهند، در ضمن در سفرهاست که انسان ها در عین تجربه سفر، به کشف و شهود در خود و روابط شخصی شان هم می پردازند، زیرا در سفر از روزمرگی های معمول زندگی دور می شوند و این ذهنشان را آماده تجزیه و تحلیل می کند. در سفر است که دوستی ها به اختلافات و دشمنی ها به دوستی​ها بدل می شود. شما چه بخواهید و چه نخواهید طی یک سفر نکته های بسیاری را درباره همسفران خودتان کشف می کنید.


عددها مهم نیستند
«بارها و بارها دیده ام که آدم ها درباره میزان مسافتی که در یک روز یا در یک هفته طی کرده اند صحبت کنند، اما به ندرت دیده ام که آنها از آنچه طی مسافت ها دیده اندحرف بزنند.» از «لوئیز آمور»
خب، همه ما آدم های زیادی را می شناسیم یا دیده ایم که فهرست کشورها و اماکن تاریخی و گردشگری که از آنها بازدید کرده اند را با افتخار می شمارند؛ «۶۲ کشور»، « ۳۵۸ کشور»، «هر ۵ قاره» و... اما واقعا چند درصد آنها را دیده اید که درباره اماکن و آدم های جالبی که دیده اید توضیح دهند؟ سفر کردن یعنی دیدن، کشف کردن و تجربه کردن، یعنی دیدن فرهنگ های مختلف، برخورد با آدم های جدید و یاد گرفتن درباره جهان و درباره خود، تعداد سفرها مهم نیست؛ مهم چیزهایی است که دیده اید، تجزیه و تحلیل کرده اید و به یاد سپرده اید.


شباهت سفر و ازدواج
«سفر مثل ازدواج است، بزرگ ترین اشتباه در آن، این است که فکر کنی همه چیز تحت کنترل توست.» از «جان اشتاین بک»
این جمله را می توان از هوشمندانه ترین جمله های مربوط به سفر دانست، اگر ازدواج کرده باشید، قطعا می دانید که هیچ وقت نباید دچار این توهم باشید که همه چیز زیر نظر و زیر کنترل شماست. خب، در سفر هم همین طور است. شما در یک سفر باید هر لحظه این آمادگی را داشته باشید که با یک اتفاق جدید یا یک حادثه روبه رو شوید، بخشی از تجربیاتی که شما در سفرها کسب می کنید از همین رودررویی با شرایط متفاوت و اتفاقات و حوادث است، در واقع اگر شما یاد بگیرید به جای هراسان یا غمگین شدن هر وضعیت و هر اتفاقی را مدیریت کنید آن وقت درس های بزرگی برای زندگی تان می گیرید.


عشق سفرها را پیدا کنید
«همه آنهایی که عاشق سفر هستند، نمرده اند» از «جی. آر. آر. تالکین»
اگر کتاب «ارباب حلقه ها» را خوانده باشید، احتمالا از میزان فانتزی های ذهنی و رؤیاپردازی های ذهن نویسنده این کتاب متعجب شده اید اما بدانید که خود آقای تالکین گفته تمام فانتزی های ذهن فوق العاده اش را مدیون سفرهایش و به خصوص دقت در کشف مکان های جدید و ناشناخته طی سفرهایش است. این نویسنده مشهور می گوید که مطمئن باشید انسان هایی را پیدا خواهید کرد که مثل شما عاشق سفر کردن و رفتن به دل ناشناخته ها و ندیده ها باشند. این نویسنده می گوید که هیچ وقت نسل آنهایی که سفر، بزرگ ترین و لذت بخش ترین تفریح شان است، منقرض نخواهد شد و برای همین اگر شما از این گروه هستید، هرگز تنها نخواهید ماند.


این زندگی شماست، این سفر شماست
«تک تک جاده ها را رفته ام، بیشتر از این، خیلی بیشتر از این، همه این جاده ها را به شیوه خودم رفته ام» از «پل آنکا»
ترانه «پل آنکا» را فرانک سیناترا خواند و این ترانه در جهان مشهور شد، همه این ترانه درباره این است که زندگی تان را به شیوه خودتان داشته باشید، یعنی با قدم های خودتان در زندگی تان پیش بروید. درباره مسافرت هم همین طور است، با سلیقه خودتان سفر کنید، به جاهایی که دوست دارید بروید و حتی اگر با تور همراه هستند خودتان را به تصمیمات گروه نسپارید بلکه کاری را بکنید که از آن لذت می برید.


غرور بی دلیل را فراموش کنید
«سفر کردن انسان ها را فروتن می کند، زیرا در سفر است که شما پهناور بودن جهان و عظیم بودن همه آنچه در آن زندگی می کنند را کشف می کنید.» از «گوستا و فلوبر»
دیدن کشورهای مختلف، عجایب طبیعی، مخلوقات گوناگون و وسعت جهان و پدیده های عجیب و غریب آن می تواند به انسان این حس را بدهد که خودش چقدر در مقابل این عجایب و مخلوقات گوناگون کوچک است. در واقع سفر می تواند غرور بی دلیل انسان ها را از بین ببرد. البته این به آن معنا نیست که سفر اعتماد به نفس شما را از بین می برد، برعکس با سفر کردن شما می توانید ساخته های دست انسان ها را ببینید و به توان و نیروی عظیم انسان ها پی ببرید و از این راه اعتماد به نفس خودتان را تقویت کنید. اما در سفر شما غرور کاذب تان را فراموش خواهید کرد، در ضمن بسیاری از مسائل و مشکلات که فکر می کنید بزرگ هستند، کوچک بودن شان را به شما نشان خواهند داد و اینگونه دست از نگرانی ها و اضطراب های بی دلیل برخواهید داشت.


جالب ترین جاها در نقشه​ها نیستند
«در نقشه نیست، دنبالش نگرد، جالب ترین جاها در نقشه نیستند» از « هرمان ملویل»
خب، همه ما می دانیم که برج ایفل یکی از مناطق دیدنی پاریس است و در سفر به مصر باید به دیدن اهرام ثلاثه بروید یا اگر توانستید آبشارهای آنجل و نیاگارا را از نزدیک ببینید اما واقعیت این است که لذت بخش ترین سفرها آنهایی هستند که در آنها خودتان به کشف و شهود می رسید. ممکن است شما در ساحل یک دریا سنگی را پیدا کنید که از تمام اماکن دنیا به نظر شما زیباتر باشدیا در کوچه و پس کوچه های شهری چند شاخه گل پیدا کنید که از تمام موزه های دنیا زیباتر به نظر برسند.
همه انسانها کلاً زمانی را احتیاج دارند که قید وبندهای زندگی روزمره را کنار بگذارند. مسافرت در حقیقت یک وسیله ترک زندگی روزمره می باشد ونیاز انسان را تا حدودی حتی اگر موقت هم باشد بر آورد می کند. انسان در حال سفر کس دیگری است و یا حداقل می تواند کس دیگری باشد و برای مدتی زندگی روزمره خود را کنار بگذارد وهمین دوران کوتاه یا بلند سفر در زندگی ما توازون ایجاد می کند . همه ما شاهد بودیم وقتی از سفر برمی گردیم چقدر انرژی داریم وبه همین دلیل می توانیم بهتر به کارهای عقب افتاده خود به رسیم وحتی گاهی ایده های نوئی پیدا می کنیم که برای خودمان هم تعجب آور است .
به گفته ارد بزرگ ره آورد سفر در درون آدمی ، به جز خرد و پیشرفت نیست . هانس ماکتوس انزن برگر یک تئوری نویس آلمانی در سال 1958 این تئوری را عنوان کرد که آدم در سفر به دنبال راه فراری است و این میل وعلاقه انسان را به یک بهشت زمینی ورویائی نشان می دهد،او معتقد بود که مسافرت دردنیای مدرن فرار از فشار زندگی در دنیای صنعتی است،البته این تئوری با تکذیب واعتراض بسیاری از جامعه شناسان روبرو شده ، آنها معتقدند که ممکن است مسافرت در حقیقت فرار موقتی از زندگی واقعی باشد ولی این احساس را آدم می تواند با خواندن یک کتاب جالب یا دیدن یک فیلم یا تاتر هیجان انگیز هم به دست آورد. این جامعه شناسان می گویند :" اکثر کسانی که خیلی مسافرت می کنند کسانی هستند که دلیل کمی برای فرار از زندگی واقعی دارند . علت مخالفت جامعه شناسان با این تئوری اینستکه فرار از واقعیت زندگی، مثبت بودن سفر کردن را از بین می برد وبه آن جنبه منفی می دهد. خارج از هر تئوری وعقیده ،سفر کردن برای هر انسانی یک معنی به خصوصی دارد.

گروهی از اروپائیان تمام سال سخت کار می کنند تا به توانند یک یا دو هفته به مناطق گرم وآفتابی سفر کنند و تمام ساعت روز آفتاب بگیرند. آنها هدفشان فرار از هوای سرد ومرطوب میباشد. گروهی دیگر سفرشان رادرست بر اساس یک برنامه دقیق وسخت دنبال می کنند چون میخواهند درمدت زمان کوتاهی تا آنجائی که ممکن است چیزهای نو وجالب توجه منطقه راببینند

گروه سوم مسافرینی هستند که شب زنده داری می کنند ولی از طرف دیگر تا ظهر روزبعد میخوابند. میخوابند 

ایرانیان سفر های زیادی به مناطق زیارتی می کند و در حقیقت با این سفرهاآنها علاوه بر دیدن مناطق زیارتی خود را از نظر روحی هم تقویت می کنند وبا آرامش بیشتری به خانه وزندگی روزمره خودشان باز میگردنند. سفر کردن در همه ملت ها وفرهنگها دیده می شود ،و این برنامه ریزی ها وواکنشهای متفاوت نشان می دهد که علائق افراد با توجه به فرهنگ و مذهب آنها کاملاً متفاوت است ،و از طرفی این رفتار ها تعلق مسافر را به طبقه اجتماعی خاصی نشان می دهد.


با روحتان سفر کنید
«سفر کردن، فقط تماشا کردن و عکس گرفتن نیست، این تغییری است که پایدار است تغییراتی که سفر در شما ایجاد می کند در روح شما می ماند، شیوه زندگی شما پس از هر سفر تغییر می کند» از «میریام برادی»
داشتن یک سفر تفریحی پرهیجان خوب است اما واقعا بهترین سفرها آنهایی است که روح شما را هم درگیر کند. اگر همین لحظه به سفرهایتان فکر کنید قطعا یکی، دو سفر را در آغاز به خاطر خواهید آورد، چرا؟ صرفا به دلیل آنکه در آن سفرها بیشتر به شما خوش گذشته است؟ نه، اگر دقیق تر فکر کنید، می بینید که در این سفرهای خاص شما تجربه های جدید کسب کرده اید و پس از بازگشت از آنها تغییراتی کوچک یا بزرگ، در زندگی شما اتفاق افتاده است. قطعا این سفرهای خاص روی نحوه تفکر و نحوه نگرش شما تاثیر گذاشته اند .


خانه تان را خیلی دوست دارید؟ سفر نکنید
«دلم نمی خواهد در سفر حس کنم در خانه ام» از «جورج برناردشاو»
آن شعار «ما می دونیم که به هر هتلی که می رید دوست دارین اون رو به شکل خونه خودتون در بیارین» را فراموش کنید، خب واقعیت این است که شما سفر می کنید تا چیزهای جدیدی را ببینید و تجربه های جدید کسب کنید، خب اگر می خواهید هرجا که می روید حس کنید در خانه تان هستید، بهتر است از خانه تان تکان نخورید، در همان خانه بمانید و از راحتی آن لذت ببرید. چرا پول و وقت تان را هدر می دهید؟ سفر یعنی لذت بردن و هیجان داشتن، بدون چالش اینها را ممکن است به دست آورید؟ واقعیت این است که مسافران حرفه ای و توریست های واقعی دشمن راحتی و یکنواخت بودن هستند و همیشه راهی پیدا می کنند که در سفرها قالب روزمره زندگی شان را بشکنند